دانلود آهنگ رضا بشیر وبال
Reza Bashir
Vabal
متن آهنگ وبال رضا بشیر
با قشون چشم مستت
رخنه کردی در سپاهم
پیش تو من پادشاهی
دست بسته بی پناهم
ای که صاحب اختیار
سرنوشت این اسیری
رفتنت را نیست طاقت
کاش جانم را بگیری
دل ربودی با نگاهی
میکشی هرجا که خواهی
من اسیری غرق دردم
تا به کی باید بگردم ؟
ای که کُشتی بی نبردم
کاش میگفتی چهکردم
از تو وفا ندیدم و با تو جفا نکردم ای عشق
تا که تو را شناختم چله نشین دردم ای عشق
جان مرا که برده ایی چه خواهی ازجهانم ای عشق؟
خیر تو را نخواستم شر مرسان به جانم ای عشق
با که بگویم ؟ از که بنالم ؟
بال من است این که شد امروز وَبالم
دل به هوای تب عشق تو سپردم
حق من بود بسوزد پر و بالم
از تو وفا ندیدم و با تو جفا نکردم ای عشق
تا که تو را شناختم چله نشین دردم ای عشق
جان مرا که برده ایی چه خواهی ازجهانم ای عشق؟
خیر تو را نخواستم شر مرسان به جانم ای عشق