Hamzeh Hematian
Hichi Nemidoni

متن آهنگ هیچی نمیدونی حمزه همتیان

حس میکنم با هر قدم دور میشی آروم از دلم

تو کوچه های خاطرات عشق تورو گم میکنم

از اولش حسی نبود شاید نمی خواستی منو

رفتی نموندی پای من باور نکردی عشقمو

گفتم نرو دق میکنی هر شب تو هق هق میکنی

با این همه ناز و ادا این قلب و عاشق میکنی

تب کرده دل رو دست تو گفتم پرستارش نشو

مردانگی کن قلب من بازم گرفتارش نشو

هیچی نمیدونی از این حال خرابم

سر میزنه رویای تو هر شب به خوابم

دلتنگ آغوش توام دیونه برگرد

عشق تو این دیونه رو دیونه تر کرد

یخ میکنم بی تو تو تنهایی و دلشوره

قد یه دنیا فاصلس دستات ازم دوره

گفتی که میری برنمیگردی به این خونه

باید بسازه این دله دیوونه مجبوره

باید دل از دل بکنم قول و قرار و بشکنم

گفتی که من دیوونه ام دیوونه تر از تو منم

زندون شده بعد از تو فکرم تو خیالت

دلخوش به اینم که بفهمم خوبه حالت

این زندگی بعد از تو رنگ خوش نداره

باید دل کم طاقتم طاقت بیاره

اما دلم دیگه تورو لایق نمیدونه برو

پس میدی یک روزی گلم تاوان دل شکستنو

هیچی نمیدونی از این حاله خرابم

سر میزنه رویای تو هرشب بخوابم

دلتنگِ آغوش توعم دیوونه برگرد

عشق تو این دیوونرو دیوونه تر کرد