Indigo
Akhar o Zaman

متن آهنگ آخرالزمان ایندیگو

تک چشم ملعون با قلب قساوت

آدما رو کور کرد باجنگ عداوت

آدمی که دور بود از هر چی لیاقت

منم قسم میخورم با شمشیر عدالت

این گناهو میخرم با ضمانت

که بکشمت یا برسم به شهادت

والدین در حق فرزندان خیانت

بدون ابراز پشیمانی و ندامت

چشم و هم چشمی های رفاقت

آی دورت بگردم با بوی حسادت

خنجر زدن با هوش و زکاوت

آدمی غرق در تهمت و قضاوت

مردانگی هم شده عند حماقت

فحش و فحاشی آخر شهامت

لعنت به زندگی و برگه ی ضمانت

و دروغ با کلی صداقت

منم پافشاری میکنم از طریقتم

در حد مرگ با سماجت

خدا میکنه بنده هاشو حمایت ؟

یا که بنده طلب داره ازش هدایت

سلاح عدالت که قلمه گرفتم بدست

از ترس حقیقت سرمو نکردم زیر برف

ازجنس صلح اما اماده برای جنگ

از جنگ نرم انگیزه گرفتمو شروع کردم به گفتم رپ

ورس دوم :به آخرالزمان خوش آمدید

به دوره ی ناپاکی انسان با بوی نادانی

به ظلمت شب تاریک به دور از آگاهی

به وعده های دروغین به تنگدستان

بعد غارت منابع با همدستان

به پرده ی زده شده ی روی جفت چشمات

که راهو کج کنی به سمت ترکستان

به زمانی به دور از تجدید

سرنوشت اجبار تحمیل

زور بدون مزد و ترفیع

فقر و فاحشگی رو میکنن ترویج

فرهنگ غربی تقیلد

مرد و زن از پول و پر تمجید

تبدیل جنگ سخت به نرم و مرد و زن به هم و مغزو هنگ تعطیل

ورس سوم

آخرالزمان یعنی دوره ای که جهل پیشرفت کرد

آدمش سقوط و با کتاب و دانش قهر کرد

مزه ی حقیقت تلخ تلخ

مثه زهر ماره سم سم

پس اگه نمیخوای بچشیش

سرتو بکن زیر برف و حل

از در و دیوار میاد بوی غم و درد

ولی باید بجنگی مثه مرد سخت

توی دوره ای که پولداراش گشنه و حریص

فقراش از جهل سیر و مریض

مردمش بدبخت و ضعیف

جاهلاش روشنفکر و حکیم

باور کن که جهل نعمتیست برای آدمی

که خواب نیست اما خودشو زده به خواب

برای چشمانی که کور نیست اما راهو داره میره به چاه

به چاهی که پر از تباهیست

قلب سنگ آدم پر از سیاهیست

سقوطش را هرگز نخواهد دید

چون غرق در هر گناهیست

و اما حرف آخرم که آغازی بود برای اولم

که تنها باورم بود که شد یار و یاورم

ره آدمی با مقصد ابدیت به دور از انسانیت

با طمع خون زیر زبان با رنگ حیوانیت