Reza Amper, Shahin Big Shen
Zendan

رضا آمپر :
نسخه ی زندگیم توی چند خط پاچید
خدا چیزی نمیخوام ، بگو فندک داری ؟
اگه میشینی کنارم سریع کلافه میشی
از ته حرفای دلم شبامو دیدی
شب جشنت سبدتون پر میوه بود
من هشت سالم بودو بابام پشت میله بود
مادر ، بسه هر شب داری قرآن میخونی
حالت خراب میشه دوباره از اون قرصا میخوری
مادر یادته میگفتی با کفشای پاره
امشب خدا دیگه مهمون مائه
انتقام میگیرم از ساعتای شهر
کند میگذرن توی لحظه های سخت
بسوزه ساز ناکوک دل ، موسیقیه صدا
به چند بیت از سهراب که کوبیدی به دیوار
دلت سرپاستو خوشم با یه نخ سیگار
نیا تو مسیرم شاید بختت شه سیاه

رضا آمپر :
اگه هنوز توی زندگیت انتظاری هست
به امید آزادیت پدر از این قفس
اگه ثانیه هات میگذرن پشت میله ها
نگران نباش بالا سرت خدایی هست
اگه به خاطر توئه ، تا ابد میخونم
یا که تو انفرادی هم باشی به پات میمونم
اگه دستی نبود بالا سرم خصلتم اینه
شاید خدا خواست تا که بشه زندگیم تیره

شاهین بیگ شن :
توی شلوغیا از سر تصمیم میبُری
با تو حرف میزنم بی توجه تائید میکنی
واسه فرار دردا که نمیشه رفت
محکومی همه حرفارو نمیشه زد
از چی میخوای بگی ؟ که فردا نشی تحقیر
بیخیاله همه چیو بعد تو فاز تخریب
هستیو نگو که نیست بعد تو دلت جنگ
اینجا دلمه خوش اومدی به مخروبه ی من
رفیق ، چند وقتیه که دورم از خودم
میخوام زندگیمو ، خیلی زود عوض کنم
ولی این عروس دنیا هرزس به خدا
یاد گرفتم نباید چیز خوب عوض کنم
اگه ، تو هم شدی مثل من یه الوات
بیا خجالت نکش از رنگ کفشات
هی پسر ! پدرت کجاست ؟
آقا اجازه ؟ رفته زندان !

رضا آمپر :
اگه هنوز توی زندگیت انتظاری هست
به امید آزادیت پدر از این قفس
اگه ثانیه هات میگذرن پشت میله ها
نگران نباش بالا سرت خدایی هست
اگه به خاطر توئه ، تا ابد میخونم
یا که تو انفرادی هم باشی به پات میمونم
اگه دستی نبود بالا سرم خصلتم اینه
شاید خدا خواست تا که بشه زندگیم تیره
اگه هنوز توی زندگیت انتظاری هست
به امید آزادیت پدر از این قفس
اگه ثانیه هات میگذرن پشت میله ها
نگران نباش بالا سرت خدایی هست
اگه به خاطر توئه ، تا ابد میخونم
یا که تو انفرادی هم باشی به پات میمونم
اگه دستی نبود بالا سرم خصلتم اینه
شاید خدا خواست تا که بشه زندگیم تیره

شاهین بیگ شن :
هِـــــــی
خدا به هممون پدر داد
پدره تو پولدار !!!
پدره من تو زندان …
هِـــــــی