Hamid Raad
Sardare Eshgh

متن آهنگ سردار عشق حمید راد

دوتا داداش کنار هم

عاشق و بی قرار هم

در امتداد ماجرا

قصه ای تبار غم

وقتی یکیشون بی نفس

زانو زد و بخون نشست

ازین غروب غم زده

دل برادرش شکست

از بچگی کنار هم

اول آخرش حسین

یه کوه ِ قد کشیده بود

پشت برادرش حسین

دل تو دلش نمونده بود

چی سر بچه ها میاد

تا وقتی بود حتی حسین

غم تو دلش راه نمیداد

گرگای دشت کربلا

شیر و به زنجیر کشیدن

هلهله بارونی شدن

میزدن و میرقصیدن

وقتی برادرش رسید

غربت سردارشو دید

بغض ِ نگاهشو شکست

مثل یه شمع ، سوخت ، چکید

از بچگی کنار هم

اول آخرش حسین

یه کوه ِ قد کشیده بود

پشت برادرش حسین

دل تو دلش نمونده بود

چی سر بچه ها میاد

تا وقتی بود حتی حسین

غم تو دلش راه نمیداد