IZA
Khodeti o Khodet

متن آهنگ خودتی و خودت ایضا

خستم از زمین، زیر سقف آسمونش,، مثل درختی

که تبرو خیلی وقته، دیده دست باغبونش

نگو واسم از شروع، تو که میبینی

نشستم رو به آخر، باخت مال منه بعد سوت داور

دیگه عادی شده که بخوام خوش باشم

ولی دردا نذارن، امروزی ام که خیلی وقته فردا ندارم

تنها نیستم ولی شلوغیا نمیخونه با روحیه ام

همون فراری از دودم که گذاشتم حالا دیگه پا رو ریه ام

من بغض یه شب بارونی ام

میگن بعد هر سختی یه آسونیه، من سختی بعد آسونی ام

مگه بد بیاری موند که سرم نیومد، اگه خوب نیستم ولی بدم نبودم

خواستم با هیشکی دشمن نشم، ولی رفیقام میزدن از پشت خنجرم

زخم زبون! تا دلت بخواد، همون حرفای خوبی که از فحش بدترن

کی به بادمون داد، کی بود اون که نرسیدنو یادمون داد

خراب شه خونش، ما همینیم تا وقتی که نمیرسه حتی کلاغ به خونش

خودتی و خودت کی میگه نیستی، تظاهر نکن به چیزی که نیست

قدرتو نمیدونه کسی، حتی نمیتونی دردتو توی خونه بگی

خسته ای از همه حتی خونوادت، واسه هرکی خوب بودی بد بوده واست

خیلی وقته که داری درجا میزنی، به تو طعنه میزنن همه حرفا بی دلیل

چشات هر شب تا صبح بوده بیدار، شده مرهم غم دلت دود سیگار

نفس میکشی ولی زنده ای طوری، که نفس بکشی نه که زندگی کنی

میشی نمک رو زخمات، وقتی خودتو قدم میزنی، گاهی آرامشتو مدیون نفهمیدنی

دلخوری آره، شبا اسیر تختتی که خواب توش نیست و فکر و خیال

وقتی زندگی داره میره رو به بن بست، صبر کنیم که چیش بگذره

سهمت از عشق همین چشماییه که شده خیس یکسره

تقصیر تو نیست اگه نمیبینی داشته هاتو، همیشه اونی که نیست بهتره

تو که میخواستی سر باشی ولی شدی سر بار ننه بابات

تعجب نکن اگه روزی حتی پات راه نره باهات