Sina Shabankhani
Tabe Cheshmat

salam sina jan , ahangat kheili ghashangand , sedaie ghashangi dari , vali chera kam mikhoni?ahangat kheili kamand . tone sedat be sedaie ehsan shebahat dare , khahesham azaton ineke bishtar bekhonid , ahangaie motefavet ba ahangsazaie motefafet va ba ba hahangsarahaie motefafet bekhoni. motesefane khanandehaie ma aksaran ro ie thema mikhonand m ahangadhon ziad ba ham fargh nemikone , be nazare man tanha kasi ke kami motefavet mikhone va ahangash ba ham taghriban fargh mikone ehsan khaje amiri , va marhom pashaii bod , omidevaram ke ahangaie kheili ghashangtar i ro bedi biron , movafagh bashi

شاهکاری دیگر از سینا شعبانخانی

تب چشمات، یه بار دیگه شکستم داد
تو دلم زلزله راه افتاد، به خدا بد کاری دستم داد
یه بار دیگه شکستم داد

تب چشمات تب چشمات، منو سوزوند و زمینم زد
شایدم زندگی چشمم زد، چه بلایی سر من اومد
امان از چشمای خوشحالم

منو ول نکن تو این حالتم، آخه من فقط با راحتم
دیگه آب از سر من رد شده
تو که مهربون بودی، چرا اون چشما باهام بد شده

تو نفس نفس هوای منی
تو رو این زمین خدای منی

واسه من مهمه آرامشت
ولی تو دلت میخواد، دل بی قرارمو بشکنی

تب چشمات، مثل آفتاب تابستونه
داره چشمامو می سوزونه، یه چیزی توی نگاهاته
با همه فرق داره دیوونه

تب چشمات تب چشمات، یه جوری داغه که تب کردم
نمیتونم دیگه برگردم توی یه چیز دیگه ای واسم
با همه غیر خودت سردم

منو ول نکن تو این حالتم، آخه من فقط با راحتم
دیگه آب از سر من رد شده
تو که مهربون بودی، چرا اون چشما باهام بد شده

تو نفس نفس هوای منی
تو رو این زمین خدای منی

واسه من مهمه آرامشت
ولی تو دلت میخواد، دل بی قرارمو بشکنی

تب چشمات، یه بار دیگه شکستم داد
تو دلم زلزله راه افتاد، به خدا بد کاری دستم داد
یه بار دیگه شکستم داد

تب چشمات تب چشمات، منو سوزوند و زمینم زد
شایدم زندگی چشمم زد، چه بلایی سر من اومد
امان از چشمای خوشحالم

منو ول نکن تو این حالتم، آخه من فقط با راحتم
دیگه آب از سر من رد شده
تو که مهربون بودی، چرا اون چشما باهام بد شده

تو نفس نفس هوای منی
تو رو این زمین خدای منی

واسه من مهمه آرامشت
ولی تو دلت میخواد، دل بی قرارمو بشکنی

تب چشمات، مثل آفتاب تابستونه
داره چشمامو می سوزونه، یه چیزی توی نگاهاته
با همه فرق داره دیوونه

تب چشمات تب چشمات، یه جوری داغه که تب کردم
نمیتونم دیگه برگردم توی یه چیز دیگه ای واسم
با همه غیر خودت سردم

منو ول نکن تو این حالتم، آخه من فقط با راحتم
دیگه آب از سر من رد شده
تو که مهربون بودی، چرا اون چشما باهام بد شده

تو نفس نفس هوای منی
تو رو این زمین خدای منی

واسه من مهمه آرامشت
ولی تو دلت میخواد، دل بی قرارمو بشکنی

Thank you so much.Excellent.Love it

مثل همیشه عالی سینا جان صدات مخملیه