Iman Sani
Siah Cheshmon

متن آهنگ سیاه چشمون ایمان ثانی

سیه چشمون چرا تو نگات دیگه این همه وفا نیست

سیه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست

پریشونت شدم میدونی واست همه چیمو باختم

واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیست

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست

سیه چشمون قسم خوردی که جز مال من نباشی

قسم خوردی که اینجور غافل از حال من نباشی

سیه چشمون قسم خوردی که جز مال من نباشی

قسم خوردی که اینجور غافل از حال من نباشی

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست

هنوز یاره تو هستم حالیتم نیست

به هیچکی دل نبستم حالیتم نیست

سیه چشمون می خوام حالمو بپرسی

بشی مهمونم احوالمو بپرسی

نگفتی نکنه خونش خرابه

ندیدنم واسش رنج و عذاب

نگفتی که غریبه این ولایت

تموم زندگیش نقش بر آبه

تموم زندگیش نقش بر آبه

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست

سیه چشمون چرا تو نگات دیگه این همه وفا نیست

سیه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست

پریشونت شدم میدونی واست همه چیمو باختم

واسه دوست داشتنت طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیست

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

تو این غربتی که هستم دارم میمیرم حالیت نیست

بازم دستت تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست

حالیت نیست حالیت نیست حالیت نیست